loading...

سرای حلمی

رمزی و کلیدی به در و منزل ماست _*_‌ بر هر که بخواند این خط راز، سلام

بازدید : 419
چهارشنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 16:24

تو شبیه بهشتی. این لحظه زبان از سخن باز می‌ماند، و باز چون همیشه خاموشی سخن می‌راند. تو شبیه خدایی. باید جرأت کند زبان و به درستی، هجاهجا بگوید: تو خدایی.

مبارزه ی (what's app ، hangouts ، telegram)
بازدید : 486
چهارشنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 16:24

بازدید : 414
يکشنبه 13 ارديبهشت 1399 زمان : 11:22

بازدید : 1145
يکشنبه 13 ارديبهشت 1399 زمان : 11:22

جهان در برابر دیدگان تغییر می‌کند. این پرده‌ی دیگریست. دیروز آنچه بوده، امروز جور دیگریست. امروز من دیگرم و تو دیگری، و من از امروزِ دیگر خود با امروزِ دیگر تو سخن می‌رانم.

چو خری که بار می‌برد
بازدید : 737
يکشنبه 13 ارديبهشت 1399 زمان : 11:22

چون به مستی سوی می‌بانگ عدم ره سپرم
بنگرم زین شب دیوانه چه سان ره ببرم

ره نه هموار و نه من جز دو قدم راست توان
ساقیا نیست مرا جز به میانت نظرم

ترسم از روز پسین تا که رسد نوبت من
طلب باده کنم از قِبل درد سرم

چون بپرسند مرا بیش و کم از بیش و کمم
مست گویم که چه پرسید مرا، بی‌خبرم

من به دنیا شدم از حشمت میخانه‌ی دوست
بکشم باده و از جلوه‌ی او جلوه خرم

چرخش و زاویه‌ی حرف و قلم کار تو بود
چاکر عشقم و از بندگی‌ات مفتخرم

حلمیا نام نکو کردی و فرجام نکو
ز بلند نظرم وین سخن جلوه‌گرم

شما خالقان، یاران خدا
بازدید : 287
پنجشنبه 10 ارديبهشت 1399 زمان : 7:22

با خویشتنم جنگی‌ست، جنگی نه که نیرنگی‌ست
هر رنج که می‌بینم زین خویشتن سنگی‌ست

سرمازده‌ام زین باد کز معبر مرگ آید
جان گیرد و خوش باشد کز ساز خوش‌آهنگی‌ست

رخصت ندهد دل را تا بار گران بندد
جادوگر خصم‌آگین بر مسند و اورنگی‌ست

باری نگرانم آه زان دیده‌ی سحرآلود
زان صوت هلاکت‌بار کز هلهله‌ی زنگی‌ست

ای عشق نجاتم ده، یک جرعه حیاتم ده
که این هیبت ناهنگام خاموش ز هر رنگی‌ست

ویرانم و می‌رانم در آتش آن چشمان
می‌سوزم و می‌خوانم از جان که بر آونگی‌ست

بیرون شو ازین اوهام، حلمی‌نفسی می‌کش
این جنگ که می‌بینی، جنگی نه که نیرنگی‌ست

محرمانگی اطلاعات در دوران عقد
بازدید : 393
دوشنبه 31 فروردين 1399 زمان : 2:39

The Tower by Jake Baddeley
لب نمی‌گنجد که حقیقت بگوید. جان نمی‌جنبد که به حقیقت جامه پوشاند. چرا که آن لبها که عمری به حروف عبث جنبیده را چه صنم به حقیقت؟ چرا که آن جانی را که به بطالت و اندوختن و حسرت و لاف و خلاف پیچیده را چه جنم حقیقت؟

سال جدید و تغییر؟؟!!!+ هشت لبخند نود و هشتی:)
بازدید : 394
دوشنبه 31 فروردين 1399 زمان : 2:39

تا تو حقارت خود نپذیری آغاز به بزرگ شدن نمی‌کنی. تا تو ندانی کمی، کودنی، کوچکی، عزم عظمت نمی‌کنی. سفیران از راهها گذشته‌اند‌‌‌ای طفل نازپرورده‌ی گهواره‌نشین. تو خود را همانند ایشان مدان. تو نیز باید از راهها بگذری.

بی‌صنم؛ سرگشته در جهان پست

تعداد صفحات : 2

آمار سایت
  • کل مطالب : 24
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 8
  • بازدید کننده امروز : 9
  • باردید دیروز : 70
  • بازدید کننده دیروز : 71
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 388
  • بازدید ماه : 173
  • بازدید سال : 7863
  • بازدید کلی : 51971
  • کدهای اختصاصی