میرویمای دل به سوی جنگها
خوشخوشان با رنگها آهنگها
میرویمای دل که کارستان کنیم
در میان غلغل نیرنگها
میرویم آنجا که هر سو آتشست
نیز ما هم شعلهکش فرسنگها
مردمان هر سو به صورتهای زشت
دستهاشان سوی ما پر سنگها
مذهبی و فلسفی و دانشی
هر سهشان با دامنی پر انگها
هیچ کس در جبههی عشّاق نیست
جز سران بیدل و دلتنگها
کارزاری خوش ز طوفانهای عشق
قلبهامان هر سویی آونگها
ای دل دیوانه زیبا نیست این
مجمع دیوانهها و شنگها؟
حلمیاز هفت آسمان بالا نشست
بر زمین هر چند همچون لنگها